خانه ای متروکه با معماری عجیب و غریب در روستای کُلُمه کلاردشت استان مازندران بالای یک تپه قرار دارد که به خانه ارواح شهرت دارد. روایتهای مختلفی از خانه ارواح نقل شده است.
خانه ارواح دهها نکته عجیب دارد از جمله اینکه هیچ قسمت این خانه با یکدیگر قرینه نیستند، هیچکدام از دهها در و پنجرهای که در آن بکار رفته شبیه هم نیستند، دیوارهای آن نیز صاف نیست و وجود حفرهای بزرگ در طبقه همکف و قفس آهنی چند متری در طبقه اول این خانه را مرموزتر کرده است.
برخیها میگویند: خانه ارواح یک شبه ساخته شده و گنجهای زیادی در زمینهای آن پنهان شده بود و برخیها نیز معتقدند خانه ارواح در حال ساخت بود که مورد توجه موجودات خیالی قرار گرفت و آنها نیز با اذیت و آزار مالک این خانه و فراری دادن او شدند.
مرموز بودن خانه ارواح سبب شد برخی آن را خانه ارواح یا در گویش محلی " جن کولی" بنامند و همین عبارت در کنار معماری عجیب و غریب آن باعث شد پای گردشگران و ماجراجویان زیادی به خانه ارواح کلاردشت باز شود.
مقدم یکی از اهالی منطقه از راز این خانه عجیب پرده برمی دارد و میگوید: این ویلا یک شبه ساخته نشد و سالها قبل توسط یک فرد که علاقهمند به معماریهای عجیب و غریب بود ساخته شده است، اما دستگاههای خدمات رسان به دلیل قرار گرفتن این ملک در عرصه طبیعی و کشاورزی با دادن انشعابات آب و برق و گاز به مالک آن مخالفت کردند و خانه به همان شکل نیمه ساز رها شده است.
وجود یک قفس آهنی سه متر در 5 متری در طبقه همگف نیز شاید به دلیل قرار دادن ابزارآلات ساخت این ویلا در آن و جلوگیری از سرقت این تجهیزات در هنگام ساخت بوده باشد.
پیگیری بیشتر از این ساختمان مرموز نشان میدهد این ویلا نه تنها یک شبه توسط موجودات خیالی ساخته نشده است بلکه مالک آن زنده است و قصد بازسازی آن را دارد.
منصوری رئیس شورای روستای کُلُمه میگوید: این ویلا در سال 1383 توسط یک جوان دانشجوی ساکن گرگان که به این سبک معماری علاقه داشت و بر اساس طراحی خودش با مصالح معمولی ساخته شده است.
او میگوید: این فرد بعد از ساخت ویلا آن را به شخص دیگری اهل مشهد که ساکن یکی از کشورهای خارجی است فروخت و مالک جدید نیز میخواهد این ویلا را تکمیل کند.
به گفته منصوری این ویلا در زمینی به مساحت 600 متر و در سه طبقه ساخته است و قرار بود به عنوان کافه سنتی هم از آن استفاده شود، اما به دلیل نداشتن مجوزهای لازم اجازه تکمیل دریافت نکرد.
رئیس شورای روستای کُلُمه در خصوص اینکه برخیها میگویند این ویلا یک شبه ساخته شده است و شبها صداهای عجیب و غریبی از آن شنیده میشود نیز گفت: این ویلا توسط کارگران و استادکاران همین روستا ساخته شده و حضور ارواح در این ویلا بیشتر به طنز شبیه است.
روح
روح در باورهای عامیانه یک وجود فراطبیعی مانند شبح، پری یا فرشته است که فراتر از ماده انگاشته میشود. در برخی باورهای مذهبی اعتقاد براین است که روح انسان در واقع همان جان او است و پس از مرگِ پیکر انسان، ماندگار خواهد ماند.
از دیدگاه تاریخی، از روح در بند پایانی و پرآوازه کتاب اصول ریاضی فلسفه طبیعی آیزاک نیوتن همینگونه به سرشت «لطیف» در برابر سرشت «کثیف» (زمخت) نام برده میشود.
روح یادگاری از دوران باستان است. در آن دوران انسانها شناخت و دانش کمی دربارهٔ جهان پیرامون خود داشتند. برای نمونه گمان میکردند که آگاهی _که یکی از پایههای بنیادی رفتارهای ماست_ چون نادیدنی است، پس برپایه ریشه ای به جز خود طبیعت است (متافیزیکی) نه اینکه بر پایه میلیاردها میلیارد کنش و واکنش فیزیکی و شیمیایی که در یاختههای مغزی و عصبی ما و همچنین در گستره پیرامون ما پیوسته در کار است (از روی شناخت کم، آگاهی را یک کل جدایی ناپذیر میدانستند که از طبیعت سرچشمه نمیگیرد).[یادکرد ناکامل] به زبانی دیگر مردمان باستان چون با زندگی پیشینیان خود و شیوه کارکرد جهان گرداگرد خود آشنا نمیشدند گمان میکردند که برای نمونه: سخن گفتن تنها در میان مردمان است پس باید خاستگاهی به جز طبیعت داشته باشد که روح نامیده میشود و چون ریشههای پدیدآورنده آن گویا با چشم دیده نمیشوند (یا تا آن زمان ناشناخته بودند) باید ریشههایی فراطبیعی داشته باشند.[یادکرد ناکامل]
امروزه دانش زیستشناسی و رفتارشناسی نشان دادهاند که بسیاری از جانوران از زبان ویژهای برای پیامرسانی به یکدیگر بهره میگیرند و زبان پدیدهای تنها ویژه ما مردمان نیست؛ گرچه چون مغز مردمان در برابر اندازه تن، بزرگتر از دیگر جانداران زمین است، به گونهای باهوشترین آنهاست که به او توانایی ساختن زبانی پیچیده و گسترده میدهد. از روی همین هوش سرشار، دامنه پیشرفت مردمان در شناسایی زیستگاه پیرامون خود و انباشته کردن دادههای حسی و بررسی و شناسایی آنها از دیگر جانداران زمینی بیشتر است. مردمان به یاری پندار و شناخت پیرامون و آزمایش اندیشهها، ابزار (که یکی از آنها هم زبان است) میسازند. با کاربرد این ابزارها زندگی برایشان سادهتر و شناخت جهان برایشان آسانتر میشود. مردمان از ناتوانی دور نیستند ولی با به یاد سپردن آزمودهها و دیدگاههای خود و در میان گذاشتن آن با دیگر همتایان خود توانستهاند فرمانروای سیاره زمین شوند.
1 دیدگاه