دولت بایدن که در زمان ریاستجمهوری روحانی تمایل زیادی برای تعامل گستردهتر با ایران نداشت، با روی کار آمدن رئیسی اشتیاق کمتری هم دارد. به گزارش اقتصادنیوز، به نظر میرسد تلاشها برای احیای برجام، پس از 16 ماه مذاکرات پرچالش و نفسگیر به خط پایانی برجام نزدیک شده است. با این حال، حتی در صورت بازگشت توافق هسته ای برجام 2015، پرسش از دوام چنین توافقی به یکی از چالشهای پیش روی منتقدان و موافقان برجام مبدل شده است. اخبار برجام را با ما دنبال کنید.
ترتیتا پارسی، معاون اجرایی موسسه کوئینسی با انتشار یادداشتی در نشریه فارن افرز با عنوان «آخرین فرصت برای آمریکا و ایران؛ یک توافق هستهای جدید بدون نزدیکی گستردهتر دوام نخواهد آورد» تلاش داشته این موضوع را بررسی کند. اکوایران این مقاله را در دو بخش آماده کرده که بخش اول آن پیش از این با عنوان «در آستانه پیروزی دیپلماسی در وین؛ پیشدرآمدی بر یک بحران خطرناکتر؟» منتشر شده و در ادامه بخش دو و پایانی آن منتشر میشود.
احیای برجام: سقف یا کف انتظارات؟
با توجه به وضعیت کنونی روابط ایران و آمریکا، همین که شاهد پیشرفتهایی در مذاکرات بودهایم، بسیار قابل توجه است. در سال 2015، ظریف گفت که برجام کف است، نه سقف –که دلالت بر این دارد که برجام میتواند زمینه ساز گرمتر شدن قابل توجهتری بین دو کشور باشد. او در توییتی نوشت: «اکنون باید شروع به ساختن آن کنیم».
با این حال، به نظر میرسد که برجام احیا شده سقف روابط ایران و آمریکا باشد، نه کف آن و به دلایل مختلف چشمانداز گسترش آن کم است. اول از همه، بیثباتی سیاسی و دوقطبی شدید حاکم در ایالات متحده، هر وعده از سوی آمریکا را در بهترین حالت غیرقابل اعتماد کرده است. این روال جدید – اینکه دیگر نمی توان انتظار داشت روسای جمهور ایالات متحده به توافقات امضا شده توسط اسلاف خود احترام بگذارند - نگرانی تهران را از تمدید برجام بیشتر کرد.
قابل توجه اینکه دولت بایدن درخواستهای ایران را برای گنجاندن مکانیسمهای الزامآوری که میتواند از خروج غیرقانونی دوم آمریکا از برجام جلوگیری کند، رد و تاکید کرد که در یک دموکراسی، رئیسجمهور نمیتواند دستهای جانشینان خود را ببندد.
دیگر اینکه، تغییرات ایجاد شده در برجام برای برآورده کردن خواستههای ایران -مانند تمدید دوره مهلت برای شرکتهای خارجی برای پایان دادن به تجارت خود با ایران در صورت اعمال مجدد تحریمها- بسیار کمتر از انتظارات تهران است. مقامات ایران به جای امضای توافق هستهای که تجارت و سرمایهگذاری ایران با جهان را عادی کند، باید محاسبه میکردند که آیا تنها دو سال فروش نفت ارزش کنار گذاشتن عناصر حیاتی برنامه هستهایشان را دارد یا خیر و چگونه چنین توافقی مهمترین اهرمشان را در صورت خروج ایالات متحده از توافق در سال 2025 از آنها نمیگیرد. بدین ترتیب، ایران نیاز چندانی به تلاش برای نزدیکی با ایالات متحده غیرقابل اعتماد نمیبیند.
شرایط ژئوپلیتیک کنونی چالش دیگری در این زمینه به حساب میآید. تهاجم روسیه به اوکراین ترجیح شرق به غرب در دولت رئیسی را تقویت کرده است. از نقطه نظر تهران، جهان اکنون به طور غیرقابل برگشتی چندقطبی شده و فضایی را ایجاد میکند که در آن چشماندازهای ژئوپلیتیکی ایران در مقام یک قدرت بزرگ منطقهای تقویت میشود.
براساس این دیدگاه، اروپا به شدت به گاز ایران نیاز دارد و تهدیدی که از سوی مسکو درک میشود، برای آنها کاراست. درگیریهای فزاینده چین و روسیه با ایالات متحده نیاز هر دو را به تقویت روابط با تهران سوق داده است. و پاره شدن اقتصاد جهانی بین غرب و شرق راههای جدیدی را برای فرار از تحریمهای آمریکا در اختیار ایران قرار میدهد.
0 دیدگاه