ششمین سری از میزگردهای مسکن اقتصادی با حضور پدر معنوی طرح مسکنهای اقتصادی خشایار باقرپور، مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای عمرانی شهر تهران- سمانه محرمی، نایب رئیس اتحادیه مشاوران املاک تهران و صادق اکبری، کارشناس حوزه اجتماعی و مسکن برگزار شد.
جزئیات بیشتر این گفتگو را در ادامه میتوانید
خطوط: جناب آقای باقرپور به چه دلیل به ایده ساخت مسکنهای کوچکمتراژ رسیدهاید؟
تحقیقات میدانی هم انجام دادهایم یعنی با جوانان که مخاطب اصلی این طرح هستند گفتگو و نظرسنجی کردهایم که گفتند فضای مالکانه و با متراژ کم دارای کیفیت را ترجیح میدهند. واقعا مسکن جزو سه دغدغه اصلی جوانان است چرا که مانع جدی برای امر ازدواج این قشر محسوب میشود.
باقرپور، مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای عمرانی شهر تهران: ریشه این موضوع از 3سال گذشته آغاز شد، زمانی که رو طرح مسکن اقتصادی در اتحادیه تعاونی کار میکردیم، آمار معاملات در شهر تهران رو 14 الی 16هزار خرید و فروش در ماه بود بنابراین میدیدیم آن روزی را که این آمار تا این حد تنزل پیدا میکند و مسکن به عنوان یک کالای مصرفی از استطاعت خانوارها خارج میشود و یک رکود عمیقی در بازار در کنار تورم جاری میشود. آن موقع متوجه شدیم که باید به سوی مسکن استطاعتپذیر حرکت کنیم؛ برای چنین مسکنی یا باید از روشهایی که منتهی به تولید مسکن بیکیفیت در طرحهای دولتی همانند مسکن مهر و نهضت ملی مسکن شد، استفاده میکردیم، یک راهکار دیگر این بود که به صورت فنی به این موضوع نگاه کنیم، هرچه ساختمانها کوتاه مرتبهتر ساخته شوند به طبع هزینه تولید کمتر خواهد شد که چنین روندی نیازمند توسعه افقی شهرها بود که متاسفانه به هیچ وجه توضیع زیرساخت به آن شکلی نیست که بتواند توسعه افقی ایجاد کند. بنده فکر میکنم مسئولین این امر در ادوار گذشته حتما باید پاسخگو باشند که چرا شبکه زیرساخت کشور متناسب با نیازهای جمعیت و شرایط موجود توسعه پیدا نکرده است؟ راهکار آخر این بود که در عین حفظ و ارتقا کیفیت، روی کمیتها مانور دهیم؛ یعنی متناسب با سبک زندگی نسل آینده و سلایق آنها مسکن طراحی کنیم. در همین راستا متوجه شدیم که میتوان یکسری از فضاهای خانه را که استفاده همیشگی ندارد، از بنای مفید واحدها حذف کرد یعنی بخشهایی که شاید 5 درصد ایام سال هم از آن استفاده نمیشود همانند قسمت پذیرایی منازل را تفکیک کرد و بقیه قسمتها را هم متناسب با بعد خانوارها طراحی کنیم. در سبک زندگی و سبک معامله مسکن، ادبیات بازار کشور ما مبتنی بر متراژ مفید واحدها است یعنی باید برای کل فضای خانه هزینه شود؛ این مسائل بار اضافی تحمیل میکرد. در این خصوص تحقیقات میدانی هم انجام دادهایم یعنی با جوانان که مخاطب اصلی این طرح هستند گفتگو و نظرسنجی کردهایم که گفتند فضای مالکانه و با متراژ کم دارای کیفیت را ترجیح میدهند. واقعا مسکن جزو سه دغدغه اصلی جوانان است چرا که مانع جدی برای امر ازدواج این قشر محسوب میشود. هیچ شخصی نمیتواند ادعا کند که با طرح خود میتواند تمامی مشکلات بازار مسکن را حل کند پس قطعا درکنار مسکن اقتصادی میتواند طرحهای دیگری هم قرار گیرد.
خطوط: سرکار خانم محرمی نظر شما در این خصوص چیست؟
اگر قرار است واحدها را به سوی تعاونی فروشی یا سهم فروشی ببریم یک مدل جدید در فروش کشور محسوب میشود که این فروش جدید در حال حاضر هیچ ساختار زیربنایی حکوتی برای نقل و انتقال آن وجود ندارد اگر اسم آن را مالکیت میگذاریم، مالکیت طرف مقابل باید واقعی باشد نه اینکه اسمی باشد. در کل میخواهیم کپی اشتباهی را وارد کشور خودمان کنیم؛ در طرحهای کوچک فضای محرمیتی را نداریم چرا که به هر حالتی مجبور هستیم دیوارها، ساختارها، درها و دیگر مسائل را به یکدیگر نزدیک کنیم به همین جهت آن فضای محرمیت به وجود نمیآید.
محرمی، نایب رئیس اتحادیه مشاوران املاک تهران: در طرحهای تعاونی و دولتیها مشکلات سند زمین وجود دارد و عمدتا قابلیت معامله ندارند همانند ساختهای بلندمرتبه منطقه 22تهران که توسط تعاونیهای ارگانی ساخته شدند و در اختیار مردم قرار گرفته اما سالها است که سند ندارد یا حتی امکان استفاده از آن خانه را ندارند پس در بخش خصوصی بهترین نتیجه را به جهت اینکه مصرفکننده میتواند از تولیدکننده سوال بپرسد، خواهیم داشت. طرح مسکن اقتصادی مشکلاتی را در عرضه بازار به وجود میآورد. یکی از علل شکست طرحهایی همانند مسکن ملی یا مسکن مهر این بوده که قابلیت فروش نداشتند. باید از تمام این اتفاقات درس بگیریم و به این فکر کنیم که قرار است اینگونه واحدها چگونه معامله شود اگر قرار است واحدها را به سوی تعاونی فروشی یا سهم فروشی ببریم یک مدل جدید در فروش کشور محسوب میشود که این فروش جدید در حال حاضر هیچ ساختار زیربنایی حکومتی برای نقل و انتقال آن وجود ندارد اگر اسم آن را مالکیت میگذاریم، مالکیت طرف مقابل باید واقعی باشد نه اینکه اسمی باشد. در کل میخواهیم کپی اشتباهی را وارد کشور خودمان کنیم؛ در طرحهای کوچک فضای محرمیتی را نداریم چرا که به هر حالتی مجبور هستیم دیوارها، ساختارها، درها و دیگر مسائل را به یکدیگر نزدیک کنیم به همین جهت آن فضای محرمیت به وجود نمیآید. هر فرد برای یک زندگی واقعی باید 27متر داشته باشد. بانوان مجرد و مجرد شدهای داریم که ممکن است از این طرح استقبال کنند اما این طرح در کشورهای دیگر به محض ورود یک بچه به خانواده دو نفره دیگر اجازه زندگی در واحدهای کوچک را ندارند میبایست یک جابهجایی داشته باشند. نسل آینده نسلی است که داریم برای فرزندآوری و ازدواج آنها تبلیغ میکنیم، درست است یکی ازمشکلات این قشر مسکن است اما دلیل نمیشود چیزی را در اختیار آنها قرار دهیم که در آینده به دلیل راه رفتن در کنار یکدیگر دچار تداخل و اختلاف شوند. متاسفانه چه در قانونگذاریهای جدید چه در طرحها بحثهای دینی و مذهبی را در نظر نمیگیریم. فضای پذیرایی نه تنها برای یک خانواده فضای پرت نیست بلکه جزو فضاهای اصلی برای یک خانواده ایرانی است. بنده توصیه میکنم این نظرسنجی را در سطح کلانتری در جامعه انجام دهیم و بگذاریم دیده شود. سطح توقع و سطح آسایش افراد کاملا تغییر کرده است و شخصی حاضر نیست با خانوادهاش در واحدهای کوچک زندگی کند. تا 5سال گذشته خانههای بدون آسانسور، بدون پارکینگ و بدون سرویس بهداشتی فرنگی مورد استقبال بود اما هم اکنون در مناطق شرقی و حتی جنوب شرقی تهران سرویس فرنگی و پارکینگ جز اولویتهای زندگی و انتخاب آدمها شده است پس سطح آسایش افراد بالاتر رفته است.
خطوط: آقای اکبری نظر شما در رابطه با این صحبتها چیست؟
اکبری، کارشناس حوزه اجتماعی و مسکن: براساس آماری که در سال 1395 جمعآوری شده است، بعد 7میلیون خانوار یک الی دو نفره است. براساس آمار مهرماه 1402، 46درصد از تقاضاها و معاملات انجام شده برای آپارتمانهای 30 تا 70متری بوده است. در دوره سال 1384 تا 1394 الگوی عرضه برای واحدهای کمتر از 50متر بوده است یعنی 8درصد از واحدهایی که ساخته و عرضه شد، کمتر از 50متر بوده است و تقاضای موثر در این راستا نزدیک به 30درصد بوده است؛ 30درصد از افراد به دنبال واحدهای کمتر از 50متر بودهاند اما واحدهای در دسترس 8درصد بوده است.
خطوط: یعنی 22درصد کمبود داشتهایم.
آیا میدانید با پروژههای مسکن مهر و نهضت ملی مسکن چه میزان روابط اجتماعی افراد و خانوادهها با یکدیگر فاصله دارد؟ بنابراین بدون شک بهرهگیری از فضاها و زمینهای موجود در بافتهای فرسوده اقدامی مناسب است، اگر مسکنهای اقتصادی در چنین بافتهایی ساخته شود دیگر با هزینههای آنچنانی روبهرو نخواهیم بود چرا که این موجب کاهش میزان مصرف سوخت، کاهش آلودگی هوا، افزایش روابط انسان دوستی و همچنین کاهش تردد افراد از محل کار تا سکونت خواهد بود.
اکبری: بله؛ برای خانههای 50 تا 100متر، 39درصد تقاضا وجود داشت در حالی که 28درصد از واحدهای ساخته شده در این میزان متراژ بوده است. برای دهک اول شاخص دسترسی به مسکن در سال 1395 19سال و در سال 1402، 33سال زمان برده است، برای دهک پنجم در سال 1395، 6سال زمان برده است و هماکنون 12سال شده است. واقعیت این است که حوزه مسکن قربانی تحولات و سیاستهای حوزه اقتصادی است. مسکن اقتصادی فقط مربوط به متراژ نیست بلکه متناسب با توان اقتصادی افراد جامعه است. به دلیل نبود پاسخ حرفهای همانند مدل مسکن اقتصادی در کلان شهرها، تقاضا به سوی شهرهای جدید همانند هشتگرد، پردیس و... سوق پیدا کرده است حتی بخشی هم به سوی خانههایی در بافتهای فرسوده و منطقه حاشیهنشین در بافتهای غیر رسمی روی آوردهاند. فرض میکنیم یک خانواده 20میلیون تومان درآمد دارد و 10میلیون آن خرج اجارهبها میشود حالا با 10میلیون دیگر چگونه هزینه ایاب و ذهاب، مخارج زندگی و امثال آن را انجام دهد؟ با این شرایط چگونه آوردهای را بیاورد تا بتواند خانهای از مساکن دولتی را دریافت کند. به محض اینکه افراد در چنین پروژههای ثبت نام میکنند، برگه ثبت نام خود را میفروشند تا با آن مخارج زندگی را تامین کنند. براساس همین موضوع طبق آمارها فقط 23درصد از افرادی که در چنین پروژههایی ثبت نام کردند، تحت عنوان مالک باقی ماندهاند، مابقی فروختهاند پس بدون شک یکی از راهحلها موضوع خانههای اقتصادی است. 133هزار هکتار بافت فرسوده و صرفا 77هزار مسکن فرسوده داریم که این تعداد محل سکونت دهکهای یک تا پنج است. اگر هزینههایی که صرف آمادهسازی زیرساخت زمینها میکنند را کاملا و بلاعوض به افرادی دهند که در بافتهای فرسوده ساکناند، این افراد به راحتی میتوانند در همان بافتها مسکنهای اقتصادی را بسازند. آیا میدانید با پروژههای مسکن مهر و نهضت ملی مسکن چه میزان روابط اجتماعی افراد و خانوادهها با یکدیگر فاصله دارد؟ بنابراین بدون شک بهرهگیری از فضاها و زمینهای موجود در بافتهای فرسوده اقدامی مناسب است، اگر مسکنهای اقتصادی در چنین بافتهایی ساخته شود دیگر با هزینههای آنچنانی روبهرو نخواهیم بود چرا که این موجب کاهش میزان مصرف سوخت، کاهش آلودگی هوا، افزایش روابط انسان دوستی و همچنین کاهش تردد افراد از محل کار تا سکونت خواهد بود. نمیتوانیم دهکهای یک تا پنج را به فراموشی بسپاریم به دلیل آنکه در اقتصاد کشور نقش ایفا میکنند بنابراین دهکهای یک تا پنج که دهکهای هدفگذاریشده برای مسکنهای اقتصادی هستند، افرادیاند که باید در دل تهران به آنها سکنا داد. به اعتقاد بنده مسکن اقتصادی یک ایده بسیار خوبی است که متراژ آن قطعا میتواند متفاوت باشد. هماکنون زندگیها طوری شده که انگار تمامی افراد در بیرون از خانه به زندگی مشغولند چون در حال کار کردن از صبح تا شب هستند بنابراین خانههای اقتصادی برای خانوارهای یک تا دونفره و به ویژه برای زوجهای جوان بسیار مطلوب است.
0 دیدگاه