سارا هوشمندی در یادداشتی نوشت: حضرت آیتالله خامنهای در یک دهه اخیر توجه ویژهای در نامگذاری سالها به عناوین اقتصادی داشتهاند. همچنان که در 4 سال اخیر کلیدواژه تولید شامل سال 98؛ رونق تولید، 99؛ جهش تولید؛ 1400؛ تولید؛ پشتیبانیها، مانعزداییها و حالا در سرآغاز نخستین سال قرن 15 خورشیدی؛ 1401؛ تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین بوده است.
ایشان همواره دغدغه تولید داخلی و حمایت از کالای ایرانی را داشتهاند. نامگذاری سال 1401 به عنوان تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین و تاکید دوباره ایشان بر موضوع تولید نشان اهمیت آن است. اما دلیل تاکید ایشان بر کلمه تولید و تقویت، جهش، پشتیبانی از آن و مانعزدایی و امروز اشاره به تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین چیست؟
پاسخ این است ؛تولید تنها هدف اقتصاد است که در صورت تحقق آن میتوان دیگر شاخصهای اقتصادی را دچار تحول کرد. با افزایش تولید کالاست که عرضه آن افزایش یافته و این موضوع موجب کاهش تورم و تقویت ارزش پول ملی میشود.
امروز بزرگترین معضل اقتصاد ایران، نه تورم و گرانی و معیشت سخت و بیکاری که کاهش شدید و بیسابقه ارزش ریال است. اصولا موارد پیشگفته نیز به دلیل کاهش شدید ارزش پول کشور به وجود آمده است.
1) نخستین چیزی که با افزایش تولید به دست میآید، آن است که به تعداد شاغلان کشور افزوده میشود(بخش سوم شعار امسال: اشتغالآفرینی). تولید بالا به تنهایی میتواند اقتصاد هر کشوری را زیر و رو کرده و تمام مشکلات آن از جمله بیکاری، بالا بودن نرخ تورم، ضعف ارزش پول ملی، پایین بودن رشد اقتصاد، ضریب جینی و معیشت را با تغییر مواجه کند.
2) تولید بالا - و البته در پی آن، توزیع داخلی دقیق و مناسب و صادرات حرفهای و درست - به افزایش صادرات نفتی(البته نه خامفروشی) و غیرنفتی منجر میشود. صادرات محصولات تابع نفت، منجر به حفظ نفت؛ این منبع باارزش برای نسلهای آینده، و افزایش صادرات غیرنفتی علاوه بر ایجاد اقتدار ملی، موجب ناکارآمدی تحریمهای دشمنان علیه اقتصاد ایران فارغ از نتیجهبخش بودن یا نبودن مذاکرات شده و موجب قوی شدن جمهوری اسلامی در حوزه اقتصاد و بینیاز شدن در بسیاری امور میشود. در حال حاضر جمعیت ایران 80 میلیون نفر است؛ دقیقا یک درصد تعداد نفوس جهان و اگر ایران حداقل به همین نسبت، سهم از تجارت در جهان داشت، وضعیت اقتصادمان اینگونه نبود. این در حالی است که ظرفیتهای بالقوه واقعی اقتصاد کشور چند برابر این رقم است. اقدامی که میتواند موجب تحقق این هدف شود، آن است که تمام ایران کارخانه و کارگاه و شعار تولید، عملی شود.
3) ایران به دلیل ظرفیتهای دستنخورده فراوان، جزء کشورهایی است که دارای ظرفیت عجیبی برای تولید است. بعنوان مثال اغلب اقتصادهای مطرح دنیا به رغم نبود بسیاری از مشکلاتی که علیه اقتصاد ایران 40 سال است تحمیل شده - جنگ سخت و ویرانگر نظامی که 1000 میلیارد دلار به زیرساختهای کشور لطمه وارد کرد، سپس تحریم شدید اقتصادی، بعد جنگ اقتصادی و اخیرا تروریسم اقتصادی - رشد اقتصادیشان اگرچه مثبت است اما به کندی است. مثلا آلمان بعنوان یکی از قویترین کشورهای جهان از نظر اقتصاد، مدتی است اقتصادش رشد سابق را ندارد و تقریبا رشد آن متوقف شده است و در واقع در حال حاضر ظرفیت دیگری برای رشد اقتصاد آن کشور وجود ندارد؛ تمام سدها ساخته شده؛ کارخانهها احداث شده؛ زیرساختها در اوج بازدهی خود قرار دارند، ظرفیت جدید صادراتی وجود ندارد و ... در یک کلام، تقریبا تمام ظرفیتهای اقتصادی آلمان به فعلیت رسیده و دیگر ظرفیت بالقوه چندانی باقی نمانده است.
بسیاری از اقتصادهای کلان دنیا به این روز افتادهاند. اما ایران یکی بواسطه جنگ تحمیلی 8 ساله که همچنان آثار منفی آن در غرب و جنوب کشور وجود دارد و دیگر در پی تحریمهای به اذعان خود تحریمکنندگان فلجکننده؛ ظرفیتهای اقتصادی تکمیلنشده قابل توجهی دارد که البته متاسفانه سوءمدیریتها موجب بالفعل نشدن آنها شده است. همین الان ایران فقط در حوزه مسکن نیاز به 10 میلیون خانه جدید و تخریب و بازسازی حداقل 15 میلیون مسکن دیگر دارد. فقط همین حوزه، اشتغال عظیمی ایجاد میکند.
از سوی دیگر صنعت، کشاورزی، شیلات، شرکتهای دانشبنیان، توریسم، ورزش، انرژیهای تجدیدناپذیر و ... از موضوعاتی است که اگر نگوییم ظرفیت آنها کاملا استفادهنشده است، ظرفیت بالایی برای به فعلیت رسیدن دارد. به عقیده بسیاری از دانشمندان علم اقتصاد، مهمترین راه کشور برای خروج از این شرایط، تولید است؛ البته تولیدات هدفمند و فکرشده که شاخصهای اقتصادی کشور را دچار تغییر مثبت کند.
منبع: فارس نیوز
0 دیدگاه