مارال فرجاد متولد 16 مرداد 1361 در تهران می باشد. مارال فرجاد در سال 1369 در 8 سالگی کنار پدرش در تئاتر «آن شب که تورو زندانی بود» به کارگردانی مجید جعفری به ایفای نقش پرداخت. مارال فرجاد در سال 1397 جایزه بهترین نقش مکمل زن را برای بازی در فیلم جاودانگی را دریافت کرد. مارال فرجاد در سال 1396 در برنامه دورهمی خبر ازدواج خود را رسانه ای کرد. مارال فرجاد بیشتر به نقش های جدی علاقه دارد و در کارنامه هنری خود سابقه بازی طنز را ندارد.
مارال فرجاد پس گذراندن دوره های شیمی درمانی و به دست آوردن بهبودی نسبتی به ایران بازگشت و عکس دو نفره ای را به همراه خواهرش مونا فرجاد در استوری اینستاگرام منتشر کرد.
مارال فرجاد بیشتر با نام پدرش و همچنین سریال هایي همانند: شاید برای شـما هم اتفاق بیفتد شناخته میشود. او در جدید ترین کار تلویزیونی سریال برادرجان را روی آنتن دارد، در ادامه این مطلب بطور کامل با مونا فرجاد، خانواده، فعالیت ها و سبک زندگی او آشنا میشویم. با مجله پارس ناز همراه باشید.
بیوگرافی مارال فرجاد
مارال فرجاد بازیگر سینما و تلویزیون متولد مرداد ماه 1361، در تهران و دختر جلیل فرجاد اسـت. او تا کنون در کارهای زیادی حضور داشته اسـت. خانواده فرجاد یک خانواده هنرمند و سینمایی هستند. علاوه بر جلیل فرجاد کـه پدرخانوادهاسـت ودر واقع حضور او در سینما باعث شد تا سایر اعضای خانوادهاش هم وارد این حرفه شوند مارال و مونا دختران او هم در بازیگری فعال هستند.
مارال فرجاد فارغ التحصیل رشته عکاسی اسـت. وی فعالیت سینمایی خودرا در مقام بازیگری از سال 1384 با فیلم شام عروسی آغاز کرد. او علاوه بر بازیگری بکار دوبله نیز میپردازد و از دو سالگی با بازی در مجموعه بهاران بـه همراه پدرش بازیگری را آغاز کرد.
مارال فرجاد بعد ازآن در چندین فیلم و سریال نقش بازیگر کودک را ایفا میکرد و بعد ازآن یک مدت در کار بازیگری وقفه ایجاد کرد تا اینکـه در 18 سالگی بطور جدی تری دوباره بـه این حرفه روی آورد و تا کنون در سریالها و فیلمهای زیادی بـه ایفای نقش کرده اسـت.
ازدواج و همسر مارال فرجاد
مارال فرجاد متاهل اسـت اما بـه گفته خودش چندان با کار در خانه و آشپزی کاری ندارد. او می گوید: غذای رستوران را دوست دارم اما در خانه، نه خیلی دوست دارم غذا درست کنم و نه خیلی اهل تنوع غذایی هستم. مـن اصلا در خانه غذا درست نمیکنم. بلد هستم اما بـه خودم میگویم وقتی یک بازیگر کارهای بـه آن سختی را انجام میدهد خب غذا پختن برایش کاری ندارد. اما تنبلیام می آید.
البته اگر غذا درست کنم همه ی میگویند شاهکار اسـت. اینجوری نیستم کـه بگویم خیلی زن خانه داری هستم، خانه داری نمیکنم، اتفاقا خیلی هم شلخته ام. تنبلی ام بر میگردد بـه اینکـه چون دائم سر کار هستم و خانه نیستم، بعد از یک مدت همه ی چیز یادم میرود. پس ترجیح میدهم غذا از بیرون بگیرم.
مارال فرجاد آن قدر عاشق کارش اسـت کـه هرچیزی کـه فکر کند می تواند روی کارش تاثیر بگذارد کنار می گذارد او می گوید: موقعی کـه تئاتر دارم بدلیل آن کـه خیلی تمرکز لازم دارم، خیلی از چیزها از جمله دید و بازدیدها را کنار میگذارم. حتی خیلی جاهایی کـه ضروری و مربوط بـه کارم نیست را نمیروم ودر واقع زمان اجرای تئاتر همه ی چیز برایم تعطیل میشود.
اگر ساعت 9 اجرا داشته باشم از ساعت 5 بعدازظهر داخل سالن تئاتر مینشینم. وقتی هنوز هیچ کس حضور ندارد، مـن در سالن حضور دارم و آخرین نفر هم خارج میشوم، چون تئاتر برایم مهم اسـت. حتی خیلی از حرف ها و گلایه ها را میشنوم اما گذری ازآن رد میشوم و سعی میکنم ماجرا نسازم.
خیلی وقت ها بـه خانواده ام میگویم زمانی کـه تئاتر دارم، اتفاقاتیکه میدانید با شنیدنش، مـن بـه هم می ریزم رابه مـن نگویید چون بـه هم می ریزم. سعی میکنم اوضاع را مدیریت کنم و اجازه تاثیرگذاری در کارم را ندهم. برای مارال فرجاد خانوادهاش خیلی مهم هستند.
او می گوید: مشکلات و حوادثی اسـت کـه برای خانواده ام رخ میدهد؛ یعنی اگر بشنوم برای بابا، مامان و مونا اتفاقی افتاده اسـت، همین مـن را ساعت ها درگیر خودش میکند و حالم را متغیر میکند. مارال علاقه بسیار زیادی بـه پدرش دارد و میگوید پدرش با مهارتی کـه داشته زندگی انها را هدایت کرده اسـت.
مارال فرجاد در مورد پدرش می گوید
فقط در مورد درس و انتخاب رشته، بابا سیاستمدارانه اجازه تحصیل در هنر رابه مـا نداد اما جوری رفتار کرد کـه مـا فکر کردیم خودمان انتخاب کردیم. البته حق هم داشت. میگفت هنر آینده شـما را تضمین نمیکند. باید حتماً تخصص و دانش دیگری داشته باشید، مـن هم اول ریاضی خواندم اما برای فوق لیسانس عکاسی را انتخاب کردم.
از نظر مارال فرجاد بهترین دوستش خواهرش مونا اسـت و هیچ کس در زندگی نمی تواند جای مونا را برای او بگیرد: خواهرم همکار و دوست مـن اسـت. او یار روزهای سخت مـن اسـت، با اینکـه مـن ازدواج کردم و همسرم هم مرد بسیار خوبی اسـت و رابطه بسیار خوبی با او دارم اما مونا همان گونه بزرگ ترین یاور مـن اسـت. مـن و مونا گاهی دعوا باهم می کنیم اما هیچوقت قهر نمیکنیم.
0 دیدگاه