این روزها کشت و کشتار به طرز فجیعی زیاد شده است و اخبار حوادث سعی دارد اخبار این موارد آدم کشی را به سمع و نظر مخاطب برساند. اخبار حوادث جهت تضعیف روحیه و ناراحت کردن شما نیست. اخبار حوادث به منظور آگاهی افراد از محیط پیرامون خود و درس و عبرت گرفتن از سرنوشت دیگر افراد منتشر می کند. اخبار حوادث بسیار گسترده ست و در هر جایی از این کره خاکی اتفاق می افتد. در اخبار حوادث امروز سراغ باندی می رویم که به تازگی دستگیر شده اند. نام آنها خفاش شب اشت.
شگرد خطرناک آنها تاکنون موجب قتل 2راننده شده است. سرکرده این باند به سوالاتی درباره شیوه سرقتشان اینگونه پاسخ داد:
از همان اول نقشه قتل کشیده بودید؟
نه. درست است که بهخودمان میگوییم خفاش شب اما مانند او آدمکش نیستیم.
چطور طعمههایتان را شناسایی میکردید؟
اغلب به مقابل بیمارستانها و سراغ رانندههای مسافرکش میرفتیم. یکی از ما نقش بیمار را بازی میکرد. از راننده میخواستیم تا بهصورت دربست ما را به مقصد برساند. در بین راه سر صحبت را باز میکردیم و اعتمادش را جلب کرده و بعد به او نسکافه یا شیرموز مسموم تعارف میکردیم. از قبل 10قرص خوابآور در نسکافه و شیرموز حل کرده بودیم که رانندهها پس از نوشیدن آن بیهوش میشدند. ما هم ماشینشان را سرقت میکردیم.
اما 2راننده به قتل رسیدند و یکی همچنان در کماست؟
من اصلا فکرش را نمیکردم که با این شیوه کسی جانش را از دست بدهد. راستش خودم چند ماه قبل به دام یک دزد افتادم و او با تعارف آبمیوه مسموم مرا بیهوش و اموالم را سرقت کرد. برای همین فکر نمیکردم کسی بمیرد. تا اینکه یکی از طعمههای ما پس از نوشیدن نسکافه مسموم از هوش رفت و کمی بعد متوجه شدیم قلبش از تپش ایستاده است. خیلی ترسیدیم و جسد او را در بیابانهای رباطکریم رها کردیم.
ماجرای قتل دیگر چطور اتفاق افتاد؟
وقتی آن راننده را در بیابانهای جاده ساوه رها کردیم، زنده بود و نفس میکشید اما ظاهرا بعدا فوت شد.
با خودروهای سرقتی چه میکردید؟
2یا 3خودرو را از طریق آگهی در سایتهای مجازی فروختیم، اما برای فروش خودروهای دیگر سرمان کلاه رفت. ما 2خودرو را به شهرستان بردیم تا به شخصی که آنها را اوراق میکرد، بفروشیم. آن شخص میدانست که ما سارقیم و وقتی به گاراژ او رسیدیم فریاد زد پلیس، پلیس. به گمان اینکه مأموران در تعقیبمان هستند فرار کردیم، اما بعد متوجه شدیم که اوراقچی سرمان را کلاه گذاشته تا با این شیوه پول ماشینها را به ما ندهد.
چرا سرقت میکردید؟
برای پول. من بازنشسته یک شرکت دولتی هستم. مدتی قبل برای کار به تهران آمدم، یک اتاق در خانهای قدیمی در جنوب تهران اجاره کرده بودم. صاحبخانه بهصورت ناگهانی نزد من و بقیه مستاجران آمد و گفت باید نفری یکمیلیون و500 هزارتومان بیشتر کرایه بدهیم. او ما را ترغیب به سرقت کرد و به این ترتیب من و بقیه همسایهها باند سرقت راهانداختیم.
خفاش شب
غلامرضا خوشرو کوران کردیه (1 آذر 1343 در کوران کردیه (فاروج) - 22 مرداد 1376 در تهران) معروف به خفاش شب یا خفاش شب های تهران از معروفترین قاتلان زنجیرهای ایرانی است.
وی قتلهای زنجیرهای خود را که همراه با سرقت و تجاوز جنسی بود از سال 1371 در تهران آغاز کرد. یکبار در سال 71 دستگیر شد ولی از چنگ مأموران گریخت و در بار دوم در سال 1376 دستگیر و به اتهام 9 فقره قتل اعدام شد. البته وی در دادگاه تنها به یک مورد سرقت ماشین و تقسیم اموال مسروقه اقرار کرده و قتلها را کار شخصی به نام حمید رسولی میدانست.
در نخستین روز از آذرماه سال 1343 در یکی از روستاهای فاروج به دنیا آمد. او در تهران ازدواج کرد اما در پی بداخلاقیها از همسرش جدا شد و به خراسان بازگشت. در سال 1361 به اتهام سرقت در نیشابور دستگیر شد و بعدها نیز به اتّهام جاسوسی برای روسیه که خود آن را عنوان کرده بود زندانی شد.
در سال 1371 بار دیگر غلامرضا خوشرو به تهران آمد و این بار بود که تا هنگام دستگیری قتلهای زنجیرهای خود را آغاز کرد. او با پوشیدن لباس سیاه و سرقت یک خودرو مسافرکشی میکرد. او پس از سوارکردن دختران جوان و زنان آنان را به محل خلوتی میکشاند و پس از سرقت وسایلشان و آزار آنان، طعمههای خود را به قتل میرساند، سپس اجساد آنان را در محل خلوتی میسوزاند.
او بارها دستگیرشده بود اما با دادن نامهای مختلف بارها مأموران را فریب داده بود. در سال 1371 به دنبال شکایت چند دختر جوان مبنی بر این که 2 مرد پس از سوارکردن آنها به عنوان مسافر طلاها و پولهایشان را سرقت کرده و برخی را نیز مورد تجاوز قرار دادهاند، مأموران تحقیقات گستردهای را آغاز کردند و پس از چند روز تعقیب و مراقبت و در یک درگیری مسلحانه 2 تن را که اقدام به این اعمال جنایتکارانه کرده بودند، دستگیر کردند. این 2 نفر به نامهای علی کریمی و غلامرضا خوشرو که آن زمان خودش را مراد نادری معرفی کرده بود، در بازجویی به چندین فقره تجاوز و سرقت مسلحانه اعتراف کردند.
غلامرضا خوشرو همان سال و در هنگام مراجعه به دادگاه با فریب مأموران محافظ گریخت، ولی دوست وی، علی کریمی در اسفندماه همان سال به دار مجازات آویخته شد.
0 دیدگاه