سام درخشانی متولد 31 تیر 1354 و دارای مدرک تحصیلی علوم تجربی و دانشجوی انصرافی تئاتر است. سام درخشانی در آموزشگاه بازیگری سمندریان یک دوره بازیگری گذراندهاست وسام درخشانی با مجموعه شب زدگان به دنیای بازیگری پا گذاشت. پس از آن سام درخشانی با بهشت آبی، مجموعه همسفر، خانه پدری، دلباخته، و اخیراً هم در سریال سالهای برف و بنفشه و ما چند نفر و روزهای زیبا و نابرده رنج این مسیر را ادامه داده است. سام درخشانی بازیگر محبوب ایرانی است. در ادتمه موتورسواری سام درخشانی و همسر و فرزندش را مشاهده می کنید.
ازدواج سام درخشانی
سام درخشانی پس از تمام حاشیه هایی که در مورد ازدواجش به وجود آمد بالاخره در تاریخ 26 خرداد 1394 با عسل امیرپور ازدواج کرد.
سام درخشانی، بازیگری كهنهكار و محبوب است و قطعا شناخت زیادی روی او دارید ولی بد نیست درباره همسر او بدانید كه عسل امیرپور نام دارد و متولد سال 1362 است؛ او به عنوان مربی بدنسازی مشغول به كار است ولی تحصیلاتش را در رشته نقاشی تا مقطع لیسانس پشت سر گذاشته؛ بنابراین نقاشی میكند و اتفاقا جالب است بدانید كه خواهر سام درخشانی هم نقاش است و به گفته سام، حالا خانه آنها تبدیل به یك گالری نقاشی شده است.
زنگ آشنایی من و عسل
سام درخشانی :من و عسل یک دوست خانوادگی مشترک داشتیم که ما را برای یک مهمانی خانوادگی دعوت کرد. در آن مهمانی با عسل آشنا شدم و این آشنایی ادامه پیدا کرد. بعد از مدتی خانواده های ما نیز با هم رفت و آمد پیدا کردند و این باعث شناخت بیشتر ما نسبت به اخلاق و روحیات همدیگر و در نهایت منجر به ازدواج ما شد.
عسل:در ابتدا اصلا فکر نمی کردم آشنایی من و سام به مرحله ازدواج برسد ولی رفته رفته این حس در ما به وجود آمد که می توانیم زندگی مشترک مان را در کنار هم تشکیل بدهیم.
گارد مخالفی که شکست
سام درخشانی: یک بار تنهایی نزد پدر و مادر عسل رفتم و با آنها درباره ازدواج مان صحبت کردم. لطف داشتند و گفتند با شناختی که نسبت به من دارند، با این ازدواج موافقت می کنند. چون با توجه به شرایط کاری قشر ما، آن اوایل کمی نسبت به این موضوع گارد داشتند ولی با توجه به رفت وآمدهایی که بین دو خانواده شکل گرفته و باعث شناخت دو خانواده از هم شده بود، در نهایت بار این مسوولیت را به دوش من و عسل انداختند و تصمیم گیری نهایی را به عهده خودمان گذاشتند. بالاخره یک روز با خانواده به منزل عسل رفتیم، شامی خوردیم، گپی زدیم و در پایان تمام قرارها را گذاشتیم که منجر به عقد من و عسل شد.
عسل: همانطور که سام هم گفت ناخودآگاه نسبت به حرفه او کمی حس تردید و گارد وجود داشت ولی آنقدر همه چیز سریع اتفاق افتاد که شاید باورتان نشود. سام آدمی است که خیلی فوری تصمیم می گیرد. بعد از اینکه به خوبی با یکدیگر و خانواده های هم آشنا شدیم و دوران آشنایی مان سپری شد، یک روز سام به من گفت:«دو روز دیگر برای خواستگاری می آیم» و واقعا همین کار را کرد و اتفاقات بعد از آن هم در عرض یک هفته رخ داد و ...
عجله ولی با شناخت کافی
سام درخشانی: اصلا این طور نبوده که بخواهیم در تصمیم برای ازدواج یا حتی در تصمیم برای مسائل دیگر زندگی مان، احساساتی عمل کنیم. ما به شناخت کافی از یکدیگر دست پیدا کرده بودیم و به این نتیجه رسیدیم که می توانیم زندگی خوبی را در کنار هم تشکیل دهیم. من حتی خواستگاری اصلی ام را از عسل در روز تولدش انجام دادم و در مقابل دوستانم او را سورپرایز کرده، شخصا از او خواستگاری کردم و حلقه ای به او دادم ولی به هرحال برای ما سنت ها و مراسم مرسوم این کار نیز مهم بود و مراسم خواستگاری ما با حضور خانواده ها نیز برگزار شد و از آنجا که قبل از آن تصمیم اصلی را گرفته بودیم، کارها به سرعت انجام شد.
یک هنرمند برای یک زوج
سام درخشانی: شغل ما سختی ها، بی نظمی ها، استرس ها و تنش های زیادی دارد و به نظرم از یک خانواده همان یک نفر کافی است که در این حرفه حضور داشته باشد. اگر بخواهیم خانواده ای داشته باشیم که به زندگی و فرزند آینده مان برسیم و برنامه مشخصی در زندگی داشته باشیم، لازم است که فقط یک نفر در این حرفه باشد چون اگر زن و شوهر هر دو در این حرفه باشند، رسیدگی به فرزند، تمرکز و برنامه ریزی روی زندگی واقعا سخت می شود.
یک بازیگر به دلیل بی نظمی هایی که در کارش وجود دارد نمی تواند برنامه ریزی خوبی داشته باشد و این یکی از دلایلی است باعث شد از اهالی سینما کسی را به عنوان همسر انتخاب نکنم. اما مهم تر از آن این است که من اساسا هیچ تصمیمی درباره اینکه چه همسری با چه حرفه ای را انتخاب کنم، نداشتم و همیشه دنبال قسمت خودم بودم و قطعا انتخاب عسل، قسمت من بوده و خیلی خوشحالم که همسری انتخاب کرده ام که می تواند زمان کافی و درستی را در زندگی مان بگذارد.
فیلمشناسی سام درحشانی
1389 سرسپرده (بهمن گودرزی)
1388 دلواپسی (بهمن گودرزی)
1387 عقرب (مجید جوانمرد)
1387 شکار روباه (مجید جوانمرد)
1387 نطفه شوم (کریم آتشی)
1384 صحنه جرم، ورود ممنوع (ابراهیم شیبانی)
1384 شهر آشوب (یدالله صمدی)
1383 جدا افتاده (داوود موثقی)
1382 خانه ای در شن (اردشیر افشین راد)
138٢ آغاز دوم (مهشید افشار زاده)
1379 دلباخته (خسرو معصومی)
0 دیدگاه