از زمان اکران فیلم شادروان تیزرهای این فیلم از شبکههای صداوسیما پخش نشده و اکنون تهیه کننده فیلم شادروان این فیلم دلیل آن را ممنوع التصویری یکی از بازیگران فیلم شادروان دانست.تهیه کننده فیلم شادروان در این متن نامی از بازیگر مورد نظر نیاورد.
سینا مهراد، نازنین بیاتی، گلاره عباسی، بهرنگ علوی، رویا تیموریان، رضا رویگری و… در این اثر سینمایی نقشآفرینی میکنند.
فیلم شادروان فیلمی معمولی است، هیچ توصیفی بهتر از این عبارت نمیتوان برای شادروان پیدا کرد چرا که فیلم نه یک شاهکار بیبدیل است و نه یک اثر ماندگار و البته نه یک اثر سخیف و به درد نخور. گرچه ترازوی اشکالات فیلم سنگینتر است و نکات مثبت آن اندک، اما در کل میتوان آن را با یک نمره ناپلئونی به رتبه قبولی رساند. فیلم یک کمدی موقعیت است، فیلمنامهای گروتسک دارد و بازیگران مشهوری هم در آن حضور دارند و در همه این موارد به شدت لنگ میزند.
شادروان دومین اثر حسین نمازی است و سبک و سیاقش کاملا با آثار بلند و کوتاه گذشته این کارگردان متفاوت است. داستان فیلم یک داستان دو خطی است که به آن شاخ و برگ اضافه شده، ایده و سوژه فیلم به خودی خود اصلا مشکلی ندارد اما این شاخ و برگهای اضافه شده هیچ هارمونی و نظمی ندارند و فیلم عملا سرگردان است.
اما ایدهای که از آن صحبت میکنم چیست؟ فیلم داستان مرگ نابهنگام پدر یک خانواده زیر خط فقر در حاشیه شهر تهران را روایت میکند. خانوادهای چهار پنج نفره که حالا با مرگ پدرشان نمیدانند باید چه خاکی به سرشان بریزند؛ کل ایل و تبار آنها به خانهشان آمدند تا ادای احترام کنند و یخچال خانه خالی است، یک پاپاسی در جیب اعضای این خانواده نیست و حساب بانکی پدر هم که کورسوی امیدی برای این خانواده است از سوی بانک مسدود شده و کارهای اداریاش طول میکشد. این خانواده حتی پول ندارد که جنازه پدرش را از بیمارستان ترخیص کند و در کنار تمام این مصیبتهایی که گفته شد، یک خروار بدبختی دیگر از زمین و زمان بر سر آنها میریزد که خرده داستانهای فیلمنامه را تشکیل میدهند.
ایده مرگ یک پدر خانواده فقیر و بدبختی خانواده برای برگزاری مراسم ختم و کفن و دفن، یک موقعیت کمدی خوبی را شکل میدهد و فیلم در یک سوم ابتدایی خود به خوبی در این جاده حرکت میکند. شوخیها آنچنان سخیف نیستند (پاستوریزه کامل هم نیستند!) و به لودگی کشیده نمیشوند. بیشتر شوخیها زبانی است و در دل دیالوگها گنجانده شده و کار در این یک سوم ابتدایی خوب پیش میرود. پس از رد کردن این یک سوم اما فیلمنامه به شدت کم میآورد، نمیداند باید چه کند و به دست و پا زدن میافتد.
تمام لحظات خنده دار شادروان سرجمع به یک ربع هم نمیرسد، الباقی فیلم داستان دراماتیک این خانواده را به تصویر میکشد که هیچ چیزی در آن جفت و جور نیست. از همین اساس نمیتوان فیلم را یک کمدی دانست هر چند پتانسیل بسیار خوبی برای کمدی شدن داشت. فیلم تا حد کمی تماشاگر را یاد مهمان مامان مهرجویی میاندازد اما بنا به دلایل متعدد به گرد پای آن هم نمیرسد؛ از بازیگر اصلی فیلم شادروان گرفته که بسیار بازی بدی از خودش ارائه میدهد (در سطور پایین بیشتر درباره گروه بازیگری حرف خواهم زد) تا فیلمنامهای که مشکلات ریز و درشتی دارد. خرده داستانها در شادروان برای کشدار شدن فیلم به تصویر کشیده شدهاند و تاثیری در داستان اصلی ندارند؛ به عنوان مثال ماجرای عاشقانه شخصیت آهو و قهرمان داستان اگر از فیلم حذف شود، هیچ اتفاقی برای «شادروان» نمیافتد.
با این وجود باید اذعان کرد که شادروان توانسته در خلق یک فیلمنامه گروتسک تقریبا خوب عمل کند. در واقع تمام لحظات فیلم قاعدتا باید تلخ باشند چرا که ما با یک خانواده داغدار طرف هستیم که حتی پول ندارد تا جنازه مرحوم را به دست بیاورد؛ اما این لحظات زشت و غمگین حالت ناراحت کنندهای برای بیننده ندارد. این دقیقا همان تعریف درست گروتسک است که در کل فیلم رعایت شده و حس و حال فیلم را تبدیل به یک حس و حال خوب میکند. موضوع مهم دیگر این است که فیلم هیچ تلاشی برای سیاه نمایی نمیکند با اینکه پتانسیل این کار در فیلمنامه بسیار بالاست! خانواده فقیر فیلم که هیچ پولی ندارند، همچنان با هم خوب هستند، مشکلات مالی آنها را تبدیل به انسانهایی ناشریف نکرده و دوست دارند به یکدیگر کمک کنند. نمایش این خانواده با این روحیه، بدون سیاه نماییهای رایج در فیلمهایی که درباره فقر ساخته میشود، ارزشمند است.
گروه بازیگری شادروان را بازیگران شهیری تشکیل میدهند و نقش اصلی فیلم بر عهده «سینا مهراد» است. بدون تعارف باید گفت که بازی مهراد تقریبا با سایر بازیهایی که از او دیدیم متفاوت است اما این تفاوت به معنای بازی خوب نیست. او بدترین بازیگر فیلم به حساب میآید و حتی از کاراکترهای فرعی بدتر ظاهر شده است. این ضعف به شخصیت پردازی ضعیف کاراکترها هم برمیگردد اما در برخی سکانسها مانند سکانس پایانی و گیر کردن او در داستان آهو، آنچنان به چشم میآید که بر همگان مشخص میشود بازی ضعیف او چقدر روی فیلم اثر منفی گذاشته است. بازی خوب و روان نازنین بیاتی در مقابل سینا مهراد و یا گل سر سبد فیلم یعنی بهرنگ علوی (که او هم در نقش و گریمی کاملا متفاوت نسبت به آثار پیشین خود ظاهر شده) ضعف بازی مهراد را دوچندان نشان میدهد.
پایان بندی فیلم نیز به شدت بد از آب در آمده است و فیلمنامه بسیار عجولانه به پایان میرسد و ما را با داستانکی همراه میکند که اصلا برای تماشاگر مهم نیست. فیلمنامه اصلا آنطور که خوب شروع میشود به پایان نمیرسد و در سکانسهای پایانی بسیار ضعیف عمل میکند. در واقع عملا نمودار فیلم یک نمودار سراشیبی است که در ابتدای فیلم در بالای مدار قرار دارد و با لحظه به لحظه گذر داستان فیلم، این نمودار سقوط پیدا میکند.
فیلم شادروان و سازندهاش، مخاطبان را خیلی دست کم گرفتند و آنها را آدمهای سادهای پنداشتند و از همین رو اثری خلق کردند که روان و یکدست باشد ولی حرف خاصی برای گفتن نداشته باشد. این پرسش در انتهای فیلم وجود دارد که در نهایت شادروان چه میخواست بگوید و یا از روی چه هدفی ساخته شده است؟ حرف خاص و جدیدی که در فیلم نیست و هدف کمدی و سرگرم کننده بودن هم در فیلم به دیوار بن بست خورده است، پس در نهایت چه؟
در نهایت و برای حسن ختام کلام باید برگردم به همان جملاتی که در اول این مطلب نوشتم، یک ایده خوب و پرداخت متوسط. اثری که می توانست شانه به شانه فیلم اجاره نشین ها و یا مهمان مامان داریوش مهرجویی بزند اما نتوانست خود را آنگونه که باید جا بیندازد و در نهایت تبدیل به اثری شده که پس از تماشای آن نه قرار است کف مرتب بزنید و نه تماشای آن را به دیگران توصیه کنید.
0 دیدگاه